معنی بغض ، عصبانی نیستم

حل جدول

بغض ، عصبانی نیستم

فیلمی از رضا درمیشیان


کارگردان فیلم عصبانی نیستم

رضا درمیشیان


بازیگر فیلم عصبانی نیستم

باران کوثری


بغض

فیلمی از رضا درمیشیان


بازیگر زن فیلم عصبانی نیستم

باران کوثری

لغت نامه دهخدا

بغض

بغض. [ب ُ] (ع اِمص) دشمنی و خصومت و عداوت و کینه. (ناظم الاطباء). دشمنی و عداوت. (فرهنگ نظام). دشمنی. (آنندراج) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). نفرت. خلاف حب. (اقرب الموارد). کین. دشمنانگی:
هرآنکس که در دلش بغض علی است
از او خوارتر درجهان زار کیست.
فردوسی.
حاسدم گوید چرا باشی تو در درگاه شاه
اینت بغض آشکارا اینت جهلی راستین.
منوچهری.
وین سنیان که سیرتشان بغض حیدر است
حقا که دشمنان ابوبکر و عمرند.
ناصرخسرو.
با جُحی گفت روزکی حیزی
کز علی و عمر بگو چیزی
گفت با وی جحی که انده چاشت
در دلم حب و بغض کس نگذاشت.
سنایی.
و رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
بغض کز حکمتی بود دین است
مهر کز علتی بود کین است.
سنایی.
حرص و دغل و بخل و حرام و غیبت
بغض و حسد و کبر و ریا و کینه.
خاقانی.
زآشنایی خیزد این بغض و ولا
از غذای خوش بود سقم و شفا.
مولوی.
|| گرفتگی گلو از غصه و عروض مصیبتی. (ناظم الاطباء). || غم شدیدی که منجر به گریه ٔ متوالی میشود. (فرهنگ نظام).
- بغض کسی ترکیدن، از شدت تأثر بگریه افتادن.

بغض. [ب ُ] (ع مص) دشمن داشتن کسی را. (آنندراج) (ناظم الاطباء). دشمن شدن و دشمنی کردن. (مؤید الفضلاء).


عصبانی

عصبانی. [ع َ ص َ] (ص نسبی) منسوب به عصب، با زیادت الف و نون برای تأکید، مثل ربانی و لحیانی و برانی و روحانی و جسمانی و صمدانی. (یادداشت مرحوم دهخدا). عصب دار. دارای عصب و پی: اعالی معده را فم معده خوانند، در جرم او قوت عصبانی بیشتر از لحمانی است... و اسافل او را قعر معده گویند و در جرمش قوت لحمانی بیشتر از عصبانی است. (نزههالقلوب حمداﷲ مستوفی). و جرم مشیمیه نیز عصبانی است. (نزهه القلوب). || (اصطلاح پزشکی) آنکه روحاً ناراحت است. کسی که تعادل قوای ارادی و تسلط خود را بر اثر ناراحتی و خشم از دست داده است. || عصبی مزاج. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به عصبی مزاج شود. || آنکه خشمگین باشد. غضبناک. (فرهنگ فارسی معین).
- عصبانی شدن، خشمگین شدن. چیره شدن حالت عصبانیت و خشم بر کسی.
- عصبانی کردن، خشمگین کردن. چیره کردن حالت خشم و عصبانیت بر کسی.

واژه پیشنهادی

تعبیر خواب

عصبانی

عصبانی بودن از دست کسی که به او علاقمند هستید: عشق و یا پایانی خوش برای انجام کاری عصبانی شدن: سوء تفاهم در خانواده از دست یک دوست عصبانی بودن: یک دوست خوب. 2ـ اگر خواب ببینید برای خطایی که مرتکب شده اید از کسی عذر می خواهید، علامت آن است که با دست پاچگی کارهای خود را انجام می دهید. 3ـ اگر خواب ببینید کسی از شما عذرخواهی می کند، علامت آن است که بعد از بداقبالی به خوشبختی دست می یابید - لوک اویتنهاو

فارسی به عربی

بغض

کراهیه، نکایه

فرهنگ فارسی آزاد

بغض

بٌغض، دشمنی، کینه، کراهت و انزجار

فارسی به ایتالیایی

بغض

singhiozzo

فرهنگ معین

بغض

دشمنی، کینه، حالتی از گلو که شخص جلو گریه خود را بگیرد. [خوانش: (بُ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

بغض

کینه، دشمنی،

معادل ابجد

بغض ، عصبانی نیستم

2585

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری